...نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم
سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟ بیشتر با نگاه حرف بزنید؛ زیرا چشم پنجره روح است. اگر هنگام صحبت از نگاه استفاده کنید، مثل آن است که پنجرهها را با پردههای زیبا بیارایید و به خانه گرما و جذابیت
نوشته شده در یکشنبه 90/9/27| ساعت
10:12 صبح| توسط نجما| نظرات ( ) |
ببخشید.
نوشته شده در سه شنبه 90/9/22| ساعت
4:19 عصر| توسط نجما| نظرات ( ) |
قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت |